هومن کوچولو مامانهومن کوچولو مامان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

هومن مامان

هفته سی و چهارم و سختیهای بارداری

1391/5/17 1:28
نویسنده : مامان الهام
472 بازدید
اشتراک گذاری

 هومن کوچولو مامان جان تا این لحظه ، 8 ماه و 5 روز و 1 ساعت و 4 دقیقه و 47 ثانیه تو دل مامانشه

سلام پسر گلم

خوبی جیگرمامان؟ ایشااله که خوب باشی ولی میدونی که این روزا مامانی زیاد خوب نیست و داره روزهای سخت بارداریشو میگذرونه

از وقتی وارد ماه 9 شدم یه دفعه انگار همه سختی هام 2 برابر شد سنگینی خودم و شیکمم که خیلی بهم فشار میاره گاهی فکر میکنم یه وزنه چند کیلویی به شیکمم آویزونه بیخوابی هایی که شبها میاد سراغم و تا صبح بیدارم پا درد و زانو دردم که دیگه خیلی زیاد شده دیگه نمازمو رو صندلی میخونم چون نمیتونم دولا بشم از وقتی رو صندلی میخونم زانوم کمی بهتر شده سوزش سر دلمم که گاهی میاد سراغم و خیلی حال بدیه معدم کلا خیلی کوچیک شده و هرچی میخورم انگار تو حلقمه همه این چیزایی که گفتم حسهای بدیه که خیلی اذیتم میکنه ولی خوب چاره ای نیست باید این دوران و گذروند اما انگار راست میگن که ماه آخر دیرتر از هر ماهی میگذره همه ی حاملگی یه طرف این ماه آخر هم یه طرف ، باز خوشحالم که تونستیم تا اینجا به سلامتی پیش بیایم و این دوران سخت رو کم کم به پایان برسونیم

همه اینا یه طرف استرس زایمان هم یه طرف ، امشب بابایی بهم گفت اگه میخوای سزارین کن گفت میترسم اتفاقی واست بیوفته و هم درد بکشی و هم سزارین بشی آخه میدونی مامانی خیلی میترسه شدید شدید

حالا قرار شد شنبه که نوبت دکتر دارم برم بهش بگمو باهاش مشورت کنم ببینم چی میگه از وقتی بابات این حرفو بهم زده انگار یه جورایی آروم شدم با اینکه از عمل هم بدم میاد ولی انگار بهم آرامش داد چون همش احساس میکردم کسی منو اضطرابمو درک نمیکنه افسوسدیگه ببینیم چی پیش میاد اگه قرار باشه سزارین کنم زودتر میای پیشمون عزیزم

ماه دیگه این موقع ایشاله به امید خدا به دنیا اومدی و کنارمونی عزیزم وقتی بهش فکر میکنم باورم نمیشه ولی خوب وقتی به دنیا بیای این مشکلات مامانی هم همه حل میشه دیگه قلب

بابایی بهم میگفت سزارین کن تا بچمون زودتر به دنیا بیاد گفتم یعنی انقدر عجله داری و میخوای زود ببینیش گفت آره دیگه 9 ماهه منتظرشیم دیگه میخوام زود بیاد ببینمش خسته شدم نیشخند

انگار بابات بیشتر من هیجان دیدن تورو داره عزیزم آخه اون بیشتر از من بچه دوست داره زبان

خوب عزیزم اینم از هفته ای که گذشت و ما 1 هفته به دیدن هم نزدیکتر شدیم دیگه این اواخر آدم دلش میخواد زود بگذره و نینیش زود به دنیا بیاد

به امید روزی که سالمو سرحال بیای تو بغل مامانی

راستی یادم رفت بهت بگم پریروز با بابایی رفته بودیم بیرون یه بلوز و 2 تا شلوار واست خریدم بامزه ان ایشااله به سلامتی بپوشی فدات شم

مامان و بابایی خیلی دوست دارن عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامانی
17 مرداد 91 7:48
عزیزم ایشالا تمام ایت دردا تموم بشه و گل پسرتو بغل کنی

راستی اگه میتونی سزازین نکن میگن عواقب خوبی نداره برا بدن


ایشااله
تا ببینم چی پیش میاد
شقایق.مامان حباب
17 مرداد 91 12:21
وای نگو از سختیهای ماه آخر
من فکر میکردم سختیها از اینکه الان هست بیشتر نمیشه
یعنی بازم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
ولی خدارو شکر واسه تو دیگه چیزی نمونده مامانی


من که از اولش تا وقتی وارد ماه 9 شدم سختی نکشیدم ولی نمیدونم چطور یه دفعه .....
ایشااله برا شما آسون بگذره
مامان یاشار
18 مرداد 91 15:45
دیگه چیزی نمونده خانومی این روزا هم میگذرن و هیچی ازشون یادت نمیمونه. بزار بیاد عروسکت.


بله میگذره ولی چجوری خدا میدونه
مامانی
19 مرداد 91 13:55
سلام عزیزم خوبی خانومی؟ بروزم من و پسرم منتظرت هستیم التماس دعا دارم یاعلی
سحر
19 مرداد 91 17:30
سلام مهربونم.
به سلامتی دیگه چیزی ن مونده.این ماه آخر سخت هست.ولی به لحظه ای فکر کن هومن عزیزت رو تو ی تخت کوچک میارن پیشت و دیگه میشه همه وجودت.
ما هم برات دعا می کنیم که زایمان راحتی داشته باشی.مراقب باش عزیزم


ممنون عزیزم ایشااله
negin
19 مرداد 91 21:51
ایشالله به زودی می یاد و حسابی سرت شلوغ می شه. آپمممممممممممم
مامان ریحانه جون
21 مرداد 91 22:00
بیا دنبالم کارت دارم . . . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . حالا بیا دنبالم... . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . . . . بیا نترس من باهاتم... .. . . . . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . بیا پایین تر.. بیا حالا.. .. . . . . . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . . . نه بابا سر کاری نیس... بیا تو . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . یه خبر داغ داغ واست دارم.. . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . . . دوس داری بدونی چیه اره؟ . . . . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . .پس بیا...دیگه چیزی نمونده . . . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . . . . چیه خسه شدی؟آره؟. . . . . . ........(_\......... .../_)...) \........ ../ (....(__)...... .(__)...oooO.... Oooo.............. . . . . . . خوب حالا چشاتو ببند تا بگم 1 2... . . . . . . . آپم
neda
23 مرداد 91 4:44
salam maman human jun khubid?human jun khube? mano yadetun myad? bardarimun yekie, manam faghat 26 rooz munde be salamati ta faregh sham avalin bardarime va bacham pesmale kheili khoshhalam ke baham vajhe moshtarek darim. manam kheili esstress zaiman daram akhe avalin tajrobame shabaham kolan ta sob bidaram mesle shoma baghie moshkelat bardari ro daram ishalah har do mun be salamati faregh shim va natije in sakhtiha in bache ke pesaramun sahio salem byand tu baghalemun va ba didaneshun hamei in khastegiha az tanemun dar byad.......
مامان یاشار
23 مرداد 91 13:45
دیگه چیزی نمونده عزیزم، برات دعا میکنم که زایمان راحت و آسونی داشته باشی و نی نی خوشگلت رو بغل بگیری. زودی بیای خبرمون کنیا


چشم حتما
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هومن مامان می باشد