هومن کوچولو مامانهومن کوچولو مامان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

هومن مامان

1ماهگی پسر عزیزم

1391/7/12 2:59
نویسنده : مامان الهام
701 بازدید
اشتراک گذاری

هومن کوچولو مامان جان تا این لحظه ، 1 ماه و 0 روز و 2 ساعت و 2 دقیقه و 45 ثانیه سن دارد
سلام پسر گل مامان
الان که اومدم واست بنویسم شیر خوردی و خوابیدی مثل فرشته ها
عزیزم 1 ماهگیت مبارک باشه
الان 1 ماهه که اومدی پیشمون و کلا زندگیمونو عوض کردی
راستشو بگم این 1 ماه دیرتر از همیشه برام گذشت و خیلی سخت بود برام
اصلا فکر نمیکردم بچه داری انقدر سخت باشه برام ، شاید دیگران زندگی رو خیلی آسون تر از من میگیرم ولی من آدمیم که با هر چیز جدید خیلی دیر کنار میام
مسئولیت بچه و بچه داری واقعا که خیلی سخته،راسته که میگن بچه داری سختترین کار دنیاست
سختترین قسمتش هم شب بیداری هاشه  
اصلا نمیخوام مامان غرغرویی باشم ولی دلم میخواد اینارو واست بنویسم تا وقتی بزرگ شدی بدونی که پدر و مادر چقدر برات زحمت کشیدن تا خدایی ناکرده یه موقع ناسپاس نباشی
کلا مامانی تو این 1 ماه اصلا یه خواب درست و حسابی نداشتمو همیشه خسته ام واقعا همه مادرها بعد از زایمان خستگی به تنشون میمونه بخاطر کمبود خواب
همیشه همه بهم میگفتن که حسابی بخواب و استراحت کن چون نینی که بیاد دیگه خواب معنی نداره ولی من اصلا نمیفهمیدم که چی میگن و الان میفهمم
ولی خوب بزرگ کردن یه کوچولو هم شیرینی خاص خودشو داره
تو این 1 ماه زیاد نیومدم وبلاگت روآپ کنم چون اصلا وقتشو نداشتم ولی قول میدم سر فرصت بیامو همه چیو برات بنویسم
عزیز مامان 1 ماه پیش تو این ساعت تازه به دنیا اومده بودیو دل مامان و بابا رو کلی شاد کردی
از ته قلبم آرزو میکنم که عمری طولانی و با عزت داشته باشی و مایه افتخار و سربلندی من و بابایی باشی
پسرم دعا کن خدا یه صبر و طاقتی به مامانی بده و زودتر این روزا بگذره و شما بزرگ بشی
کی میشه تو بزرگ بشی پسر گلم
البته همه بهم میگن که دوران نوزادی یکمی سخته و یکم دیگه که بزرگ بشی همه چی خیلی بهتر میشه
تاره همه بهم کلی چیزی میگن که چرا من اینجوریم
میگن باید خدارو شکر کنی چون بچه ات خیلی بی آزاره
فدات بشه مامانی چون اصلا نه زیاد گریه میکنی نه بیتابی بعضی بچه ها تا چهلم هر شب گریه میکنن
ولی تو انقدر پسر خوبی هستی که فقط شبا بیدار میشی و شیر میخوری
بعضی شبا هم یکی 2 ساعت بیداری و همش فوضولی میکنی و به من و بابایی زل میزنی و نگاه میکنی
بعضی شبا که من از شدت خواب بیهوش میشم
اما اینم میدونم که این روزا که بگذره فقط خاطره های شیرینش تو ذهنمون میمونه و سختی هاش از یادمون میر ه
اگه اینارم مینویسم بخاطر اینکه این چیزا تو خاطرم بمونه و یه موقع واسه بار دوم بچه دار نشم نیشخند

از کارهای دیگتم برات بگم اینکه همش دوست داری شیر بخوری و هیچی مثل شیر خوردن آرومت نمیکنه وقتی میای زیر سینه یه حالت بامزه ای میگیری که دلم میخواد بخورمت خودتو جمع میکنی و دستاتو جمع میکنی تو سینه ات

خیلی بامزه نگاه میکنی وقتی هم که باهات حرف میزنم زل میزنی تو چشمام انگار که همه چیزیو میفهمی اگه یه چیزی که جلو چشمته توجهتو جلب کنه با چشمات یکمی دنبالش میکنی )از هفته سوم)یه جغجغه دست ساز خاله افسانه از مشهد برات آورده که رنگیه وقتی تو اوج گریه باشی تا اونو برات تکون بدیم همون لحظه ساکت میشی

از همون اول که به دنیا اومده بودی سعی میکردی گردنتو نگه داری الان که دیگه کامل گردنتو بلند میکنی چند ثانیه نگه میداری بعد محکم سرتو پرت میکنی (که این کارت خیلی خطرناکه)همیشه باید حواسم به این کارهات باشه چون خودتو پرت میکنی

جدیدا هم وقتی تو بغلمی پاهاتو بهم فشار میدی و خودتو پرت میکنی سمت عقب نمیدونم کجا میخوای بری مامانی

  خلاصه مامانی شیطون بلایی هستی برا خودت که کم کم و روز به روز داری شیرینتر میشی

اینم بگم که لباسهای سایز ٠ دیگه تقریبا برات کوچک شده و باید لباسهای سایز ١ رو تنت کنیم )ماشااله مامانی(

خوب عزیز دلم یه بار دیگه ماهگردتو بهت تبریک میگم و از صمیم قلبم برات آرزوی بهترینها رو میکنم

امشب به بابایی میگفتم ماه پیش این موقع نینی تازه به دنیا اومده بود بعد گفتم خدارو شکر که ١ ماه گذشته و الان ماه پیش نیستیم

با همه این سختی ها از صمیم قلب دوست داریم پسر گلم

به امید روزهای بهتر و قشنگتر کنار تو عزیز دردونه مامان و باباماچ

اینم عکسی که همین الان بابایی ازت گرفت

هومن مامانی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

علامه کوچولو
12 مهر 91 6:41
سلام عسیسم: یه ماهگیت مبارک چه فرشته کوچولی قشنگی داری مامان الهام خدا برات حفظش کنه
مامان یاشار
12 مهر 91 11:51
یک ماهگیت مبارک عزیز دل خاله. ایشالا 120 سالگیت. خیلی سخته الهام جون میدونم. یاشار که دل درد هم داشت و ما رو بیچاره کرده بود اونقدر که گریه میکرد و منم هیچ کاری براش از دستم بر نمیومد هی ملتمسانه نگاهم میکرد و منم باهاش گریه میکردم. ولی این روزا هم میگذره. کاش همونجوری که گفتی بچه های خوبی باشن و نا سپاس نشن. هومن خوشگلم رو ببوس. مراقب خودت و نی نی خوشگلت باش
شقایق(مامان محمد ارشان)
12 مهر 91 14:51
الهی قربونت بشم خاله جونی... تند تند پیشرفت کن عسیسم!
مامان کیان کوچولو
1 آبان 91 14:01
1 ماهه شدنت مبارک نفس



مرسی خاله جون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هومن مامان می باشد