30 خرداد تولد بابا علی
سلام عسل مامانی
امروز 30 خرداده تولد بابایی
ولی یه اتفاق خیلی بد افتاد اونم اینکه من این روز مهم رو یادم رفته بود
وقتی بهم گفت انقدر ناراحت شدم که نگووووووو اونم منی که انقدر به تاریخ تولد حساسمممممم
ببین تو پسر با مامانی چیکار کردی که یه همچین روز مهمی رو یادم رفت
اما دیگه کار از کار گدشته و نمیشه کاریش کرد یادش بخیر پارسال واسه بابایی تولد گرفتم و خاطره شو اینجا ثبت کردم
بابایی الان رفته استخر و من اصلا نمیدونستم چحوری جبران کنم گفتم بیام اینجا رسما از بابا علی خوب و مهربونت معذرت خواهی کنم و بگم که منو ببخشه
همسر عزیز و مهربونم خیلی خیلی دوست دارم و تولدتو بهت تبریک میگم امیدوارم صد و بیست ساله باشی
واقعا با همه وجودم عاشقتم و تو همه زندگی من هستی
اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم تولدت مبارک
باور کن وظایف مادریم باعث نشده ذره ای از عشقم نسبت بهت کم بشه عزیزم فقط یکم مسئولیتم زیاد شده و درگیری زندگیم
بچه هرچی هم که باشه بالاخره بزرگ میشه و میذاره میره این تویی که همیشه واسه من میمونی عشقم
دوست دارم عزیزم و با همه وجود عاشقتم