هومن کوچولو مامانهومن کوچولو مامان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

هومن مامان

13 ماهگی هومن مامان

سلام خوشگل مامانی  چطوری قربونت برم ؟  روزا داره تندوسریع میگذره و داری هر روز بزرگ و بزرگتر میشی مامانی  انگار دیروز بود که یه وجب بودی  فدات بشم عزیزم که انقدر بزرگ و شیرین شدی  از بعد یک سالگیت یه دفعه انگار خیلی بزرگ و فهمیده شدی   یعنی همه چی رو میفهمی و جواب میدی  مثلا بهت میگم هومن برو فلان چیزو برا مامان بیار میری میاری و میدی دستم  هر روز تا بابایی از سر کار میاد میری شلوار راحتیشو میاری و میدی بهش یا اگه بره دستشویی یا مثلا حموم میبری میذاری پشت در  الهی فدات بشم انقدر من خنده ام میگیره از این کارات که نگووو وقتی چایی میریزم و میارم خیلی دوست داری ا...
10 آبان 1392

روزهای پایانی شهریور ماه

سلام عسل مامانی سلام کلوچه مامان سلام فندوق کوچولوی من خوبی پسرم ؟ اینایی که بهت گفتم لقب هایی که دیگران بهت میگن عزیزم جالب اینجاست که هرکی میبینتت بهت میگه فندوق آخه میگن شبیه یه فندوق کوچولویی مامان جون 2 روز آخر شهریور و رفتیم کرج باغ خاله گیتی همگی بودیم و خیلی خوش گذشت چهار شنبه عصر حرکت کردیم و شنبه شب برگشتیم البته ما جمعه شب رفتیم خونه مامان بابایی و شنبه برگشتیم عزیزم شما که خیلی دوست داشتی و همش میخواستی اونجاها راه بری و کلی انرژی از ماها گرفتی  متاسفانه  عکسهایی که گرفتیم در اثر یه اتفاق همه پاک شد  کلی از کارهاتو شیطنتهات عکس گرفته بودمو مطلب آماده کرده بودم که متاسفانه همش پاک شد فقط این...
10 آبان 1392

نه گفتن به صورت کاملا رسمی !!!!

سلام عشق و زندگی مامانی  قربونت برم عزیزم که روز به روز داری بزرگتر میشی  قبلا که مثلا یه چیزی بهت میگفتیم میخوای گاهی میگفتی آره یا نه ولی امروز قشنگ همراه با حرکت سرت میگی نه  خیلی بامزه میگی نه مامانی  بهت گفتم هومن آب میخوای مامانی سریع سرتو بردی بالا و گفتی نه  بعد غذا بابایی بهت گفت هومن آب میخوای گفتی آره انقدر با باباعلی خندیدیم و قربون صدقت رفتیم که نگو فدات بشم که وقتی کاملا حرف بزنی چقدر شیرین بشی عزیزکم عاشقتیم نفــــــــــــــــــــــــس ...
27 شهريور 1392

تولد 1 سالگی هومن گلی

سلام عشق مامانی الهی بمیرم برات که روز تولدت مریض بودی و اصلا حال نداشتی دائم تب میکردی و منم استامینوفنت میدادم منم یه تولد ساده برات گرفتم تا عکسهاش یادگاری بمونه برات قربونت برم من عزیزم عکسهاتو میذارم ادامه مطلب هومن و امیر حسین امیر حسین ، هومن و هلنا دختر دایی فدات بشم با این مریضیت کلی رقصیدی برامون و دست زدی کادوهای تولدت 1 میلیون تومن پول نقد بود + کادوی بابا علی که یه صندلی ماشین و یه صندلی غذا برات خرید مرسی بابای مهربون ایشااله مامانی سال دیگه که خونمونو ساخته باشیم یه تولد مفصل خونه خودمون برات میگیرم قربون پسر گلم   ...
25 شهريور 1392

خاطرات عشق مامانــــــــــــــــــــــــــــــی در چند ماهی که گذشت !!

سلام پسر خوشگل مامانی چطوری عشقم ؟ عزیزم  هرچی میگذره و بزرگتر میشی منم بیشتر عاشقت میشم بعضی وقتا که بهت نگاه میکنم میگم یه روز میرسه که من دلم برا این روزا و کوچیکیهات تنگ میشه و هر چی هم ازت فیلم میگیرم بازم میبینم که فیلم نمیتونه گویای این همه شیرینی تو باشه عشقم خیلی این روزا شیرین شدی مامانی به نظرم این روزا روزهای شیرین بچه داریه سختی ها و بیخوابیهاش گذشته و الان شیرینیهاش مونده هر روز که میگذره من بیشتر عاشقت میشم و بعضی وقتها با خودم فکر میکنم یعنی وقتی 20 سالت شد اون موقع دیگه چقدر دوست دارم عشقم ؟؟؟!! این روزا کارت فقط اینه که راه میری واسه همینم یکم لاغر شدی از صبح که بیدار میشی فقط راه م...
24 شهريور 1392

یکسال با هومن کوچولوی مامان و بابا

سلام عشق مامان تولدت مبارک گل پسرم امروز اولین سالروز تولدته عزیزم پارسال تو همچین روزی ساعت 23:25 شب پاهای کوچولوتو به این دنیا گذاشتیو من مادر شدم الان یک سال از اون روز میگذره و چقدر همه چیز تغییر کرده امروز از صبح یه حس خاصی داشتم و همش داشتم به پارسال همچین روزی فکر میکردم که تو چقدر کوچولو بودی و نگهداری ازت چقدر سخت بود و الان چقدر بزرگ شدی و راه میری و شیرین زبونی میکنی برامون و دلبری میکنی متاسفانه امروز روز شهادت بود و نتونستیم برات جشن بگیریم ولی تو روزهای آینده این کارو برات انجام میدیم عزیزم امشب فقط اومدم تولدت و تبریک بگم و برم ایشااله تو روزهای بعد میام و عکسها و خاطراتتو برات مینویسم عزیزم شاید اینجا کم از خاطرات...
12 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هومن مامان می باشد