عید سال 91
امسال عید همزمان شده بود با شروع هفته 16 بارداری من و یه سرماخوردگی شدید که حسابی منو اذیت کرد و تمام عید طول کشید تا تونستم یکمی بهتر بشم امسال عید باوجود تو من خونه تکونی هم کردمو خیلی بهم فشار اومد ولی خوب چیکار میکردم عزیزم مجبور بودم و باباییت هم که همش سرکار بود . لحظه سال تحویل ما خونه خودمون بودیمو یه هفت سین کوچولو چیده بودیم و تو هم بدون اینکه بدونیم جنسیتت چیه تو دل من بودی (هرچند من از لحظه اولی که فهمیدم حامله هستم احساسم بهم میگفت که تو پسری )بعد از سال تحویل رفتیم سرخاک مادر بزرگت بعدشم که رفتیم خونه بابارضا عید دیدنی و ناهار هم همونجا بودیم و قرار بود فردا بریم کرج دیدین مادر بزرگ پدریت که قرار بود 8 عید برن کربلا فدات شم...
نویسنده :
مامان الهام
1:57